یکی از سخت ترین مریضی هام رو پشت سر گذاشتم. واسه اولین بار مریض شدم و تنها بودم! هیچکی! به علاوه سایر مشکلات! دورافتاده... یه تجربه عجیب بود! "...دلخوشی"...
برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 87
تحملم کن. تحملم کن که هیــــــــچ چی جز آرزوهامون و هدفامون واسم مهم نیست.
باور کن به همشون میرسیم.
مـــــــــی رسیم.
نقطه.
پ.ن: میدونم زمان زیادی گذشته، اما جون من خسته نشو. زیادش رفته، کمش مونده.
"...دلخوشی"...برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 95
برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 79
قبلاً گفتم! بازم میگم! اگه من یه روز مُردم... بهش بگید نمیگذرم ازش... پ.ن: من هنووووز خودمو نگه داشتم و حرفی نزدم... "...دلخوشی"...
برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 80
یِه دُنیا خودخوری کردَم که شـایَد
سَلامَت رَد کُنَم سی سالِگیم رو
بِه قَــلبَم قـــول دادَم که اِمــسال
دیگـه یــادَم نَــــرِه سَرزِندگیــــمو!
"میرمجتبی بی دوا"
پ.ن: تولدم مبارک...
پ.ن2: "چِقَد قُدرَت میخواست سی ساله بودَن!"
پ.ن3: اولین جشن تولد زندگی، به وقت سی سالگی تمام!
پ.ن4: به عنوان پیام آخر: "خدا گر ز حکمت ببندد دری، بگذریم...!"
برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 131
چند وقت پیش داشتم فکر میکردم که اگه زمان برمیگشت عقب، بازم با هم میرفتیم یا نه؟
یکم فکر کردم...
آره! بازم میرفتیم! با وجود تموم عذابی که کشیدیم!
اون مثل یه استفراغ لازم بود، تا واسه همیشه از طعمِ چیپسِ سرکه نمکی بدم بیاد!
من...
صد بار برگردم عقب...
باز انتخابت میکنم.
برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 110
مرا "نوح" بنامید که شما را در کشتی خود پناه داد!
مرا "ابراهیم" بنامید که رسالت من، آتش را به گلستان بدل ساختن است!
مرا "موسی" بنامید که میان سپاه فرعون و رود نیل برایتان معجزه به پا کرد!
مرا "یوسف" بنامید که اگر برادر داشت کجا توی چاه می افتاد؟؟؟
و مرا "محمد" بنامید که دین و دنیا را بر شما تمام کرد!
ولی در خانه
در عمق تنهایی خود
بنویسید "مجتبی"
بخوانید "ایوب" ...
...
. . .
برچسب : نویسنده : 0mojtaba71267 بازدید : 111